معرفی دکتر قنواتی جراح بینی
عمل بینی گوشتی (هزینه و شرایط)
هزینه عمل بینی دکتر قنواتی و نمونه عمل ها
رزرو نوبت عمل بینی ( آنلاین و حضوری)
نمونه عمل های بینی دکتر قنواتی
مطالب پیشنهادی از سراسر وب...
مطالب بالا توسط یکتانت پیشنهاد شده اند
اخبار: زناني که به ناکجا آباد مي روند
زناني که به ناکجا آباد مي روند
پديدهاي به نام «زنان خياباني»، نه مختص به جامعه ايران که پديدهاي جهاني است، اما هريک از کشورها، رفتار و سياستي متفاوت در برابر اين پديده زشت در پيش گرفتهاند….
ما متاسفيم که در اين گزارش به يکي از پديده?هاي زشت جامعه مي پردازيم البته اين پرداختن به دليل هشدارهاي مسوولان و کارشناسان نسبت به موج جديد ابتلا به ايدز مي?باشد؛ آنها تاکيد مي?کنند که در آينده?اي نزديک، ابتلا به ايدز از طريق روابط جنسي غير ايمن و به?ويژه روابط جنسي با زنان خياباني افزايش مي?يابد. اين گزارش هشداري است نسبت به اين واقعيت ويک يادآوري است براي دست?اندرکاران امر تا برنامه?اي دقيق و همه?جانبه براي اين تهديد سلامت جامعه اجرا کنند. فقر، بيکاري، فرار از منزل، اعتياد، اغفال، هوس و دهها دليل ديگر ميتواند سرآغازي باشد براي زنان خياباني که وزير بهداشت نيز سال گذشته و در آستانه روز جهاني ايدز، از آنها نام برد و گفت ۵۰ درصد از افرادي که مبتلا به ايدز بودند، از بيماري خود خبر نداشتند. در هفتههاي اخير، هشدارها درباره اين پديده نامبارک از سوي رسانهها، مسوولان و کارشناسان مختلف در حال افزايش است.
مرتضي طلايي، رييس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي شهر تهران، از حضور زنان خياباني در مناطق ۱، ۲، ۳ و ۶ خبر داده و سردار احمد روزبهاني، رييس پليس امنيت اخلاقي نيروي انتظامي کشور هم از افزايش ۳۰ درصدي دستگيري در حوزه برخورد با خانههاي فساد گفته و تاکيد کرده است که پليس توان جمعآوري اين زنان را در اسرع وقت دارد و آنها را تحويل مقامات قضايي ميدهد. اما بايد براي وارد نشدن اين زنان به عرصه خيابان، چارهاي انديشيد.
در گزارشي که پيشرو داريد، تلاش کردهايم از زواياي مختلف به اين پديده بپردازيم.
آمارها چه ميگويند؟
جامعهشناسان معتقدند آمار بالاي طلاق و افزايش زنان بيوه در جامعه، يکي از عوامل مهم شيوع زنان خياباني است. آخرين بررسيها نشان ميدهد که در حال حاضر ۶ ميليون زن بيوه در کشور وجود دارند که با مشکلات عديدهاي مواجه هستند.
برخي از آنان ميگويند پس از بيوه شدن شاهد تغيير نگاه اطرافيان به خود بودهاند و حتي در مواردي پيشنهادهاي بسيار بيشرمانهاي از همکاران يا همسايگان خود دريافت کردهاند.
دکتر انور صمديراد، جامعهشناس در پژوهشي که در مورد مشکلات زندگي زنان بيوه انجام داده آورده است: «از ۷۱ درصد زنان مطلقه و بيوه که با فرزند يا فرزندان خود زندگي ميکنند، فقط ۱۶ درصد شاغل هستند اين در حالي است که زنان غيرشاغل براي تامين نيازهاي مادي خود، به ديگران احتياج دارند.» آمارها نشان ميدهد ۹۰ درصد زنان مطلقه فرزنددار، نسبت به آينده فرزندان خود نگراني زيادي دارند. ۳۳ درصد زنان سرپرست خانوار ميگويند فرزندانشان بهدليل جدايي از پدر به ميزان زياد و بسيار زياد، احساس حقارت ميکنند. ۳۹ درصد از آنها در پيدا کردن مسکن و تامين اجاره بهاي آن، اسکان و اقامت در هتلها و ميهمانسراها با مشکل مواجه ميشوند. بيشتر اينگونه زنان در وهله اول با مشکلات اقتصادي تهيه مسکن دست?به گريبان هستند.
۴۵ درصد زنان مطلقه از مزاحمتها و مداخلات همسر قبلي خود ابراز ناراحتي ميکنند و احساس ميکنند حقوق فردي و اجتماعيشان سلب شده است. ۷۰ درصد زنان مجرد، باورهاي غلط و قضاوتهاي تنگنظرانه افراد جامعه در مورد طلاق و زنان بيوه را باعث احساس بيگانگي، ناامني و ناراحتي در روابط خود با ديگران ميدانند که باعث ميشود هنگام حضور در جمع اقوام معذب شوند. ۵۵ درصد زنان سرپرست خانوار از طعنهها و متلکهاي اهالي محل معذب هستند و حدود ۶۶ درصد آنها در معرض انواع سوءنيتها و آزار ديگران قرار ميگيرند و صدمه ميبينند که اينها بازگوکننده ميزان ناامني عاطفي و تضييع حقوق فردي و اجتماعي زنان بيوه است، بهطوري که ۸۷ درصد اين زنان ميزان امنيت اجتماعي خود را کم يا هيچ ميدانند. بسياري از زنان مطلقه براي بازيافتن آزاديهاي از دسترفتهشان، اقدام به طلاق ميکنند اما ۴۰ درصد از آنها از محدوديتها و مزاحمتهاي اعضاي خانواده خود شکايت دارند و آن را مخل امنيت و آزادي خود ميدانند.
علاوه بر تمام مشکلات ذکر شده، از دست دادن همسر بهخصوص در دوران جواني و پيامدهاي ناگوار طلاق، باعث بروز مشکلات رواني متعدد از جمله افسردگي و بدبيني در اين زنان ميشود. همچنين احساس نگراني زياد ۷۹ درصد آنها درمورد آينده و تنهايي بعد از ترک فرزندان، بسيار آزاردهنده است و اين مشکلات رواني را افزايش ميدهد.
دختري که زندگياش تباه شد
نگاهش مثل سنگ سخت، تيره و تار است. انگار رنگ تيرهاي که وجودش را فراگرفته، در چشمانش آنطور سايه افکنده است. هنوز
۲۰ ساله است اما موهاي رنگشده و ابروهاي تاتوکردهاش، او را مسنتر نشان ميدهد.
اندوه صدايش، گوياي رنج و دردي است که تاکنون کشيده. او را در کافيشاپ سينما… ديدم در حالي که آقا داود مراقبش بود و زاغسياهش را چوب ميزد. ميگويد: «عشق و عاشقي دوران نوجواني او را دلبسته پسري کرده و کارش به خيابانها کشيده شده است.»
آقا داود هم نقش پدري را بازي ميکند که با ۴ دخترش در يک آپارتمان در حومه شهر زندگي ميکنند. او مسووليت دخترها را به عهده دارد و مسايل مالي هم با اوست و نصف درآمد دخترها را از آنها ميگيرد و در ازاي آن محل خواب، ناهار و شام هميشه مهياست. آقا داود نقش يک باديگارد را براي دخترها بازي ميکند و جلوي پيشامدهاي بد را ميگيرد. او ادامه ميدهد که: «آقا داود ما دخترها را تحويل ميدهد و بعد براي بردنمان ميآيد. بيشتر مشتريان، مردان متاهل سن و سالدار و پولدار هستند که مثل آب خوردن به خانوادههايشان خيانت ميکنند. ما هم تا زماني که رنگورويي داريم و ميتوانيم کار کنيم، بايد پول پسانداز کنيم تا زمان پيريمان از گرسنگي نميريم.» او از سقط جنينهاي متعددش ميگويد. از اينکه چند بار به بيماريهاي مقاربتي مبتلا و به سختي درمان شده و از آينده تباهشدهاش مينالد.
پايين آمدن سن فحشا
دکتر داور شيخاوندي، جامعهشناس در مورد زنان خياباني ميگويد: «در گذشته نيز اين زنان وجود داشتهاند ولي بهصورت نهان?تر بوده ولي امروزه اين معضل آشکارتر شده است و به چشم ميآيد.»
او در مورد افزايش زنان خياباني ميافزايد: «بعد از انقلاب، جمعيت کشور ۲ برابر و جمعيت تهران ۳ برابر شد. از طرفي ميزان مهاجرت افزايش يافت. در شهرهايي که در آنها مهاجرت زياد باشد، فشار گروههاي خودي و شبکه خويشاوندي روي افراد کمتر ميشود. افراد نسبت به هم ناآشنا و غريبه و امکان بروز انواع جرايم مانند خودفروشي براي کساني که به اين کار تن ميدهند، زياد ميشود. محدوديتهايي که از نظر اجتماعي براي تماسهاي زن و مرد مخصوصا ميان جوانهاي ما وجود دارد، تقاضا را بيشتر کرده و در چند بعد اين مساله را تشديد کرده است. اين مساله باعث شده که سن فحشا هم پايين بيايد و مراکز خاصي نيست که بتوان تحتنظارت دولت، زنان خياباني را جمعآوري کرد، آنها از نظر بهداشتي در معرض بيماريهايي چون ايدز و هپاتيت قراردارند.»
اين استاديار دانشگاه آزاد اسلامي تصريح ميکند: «زنان خياباني امنيت ندارند و فساد گروههاي سازمانيافته، خطرناک است. پسران و دختراني که از خانه فرار ميکنند، معمولا به دام اين باندها ميافتند که از جوانان سوءاستفاده ميکنند و خيلي راحت آنها را به سمت فحشا ميکشانند. نبودن نظارت، عامل تشکيل اين باندهاست. در شهرهاي بزرگ مانند تهران، خانههاي عشرتکده وجود دارد که گاه و بيگاه کشف ميشوند و چون آماري اعلام نميشود، نميدانيم تعدادشان چندتاست، فقط ميتوانيم بگوييم که تعداد اين مراکز در بعضي از خيابانها زياد است و حضور اينگونه زنها بيشتر به چشم ميآيد. البته لازم به ذکر است که تلفن همراه به اين حرفه امنيت و راحتي بخشيده است.» او در مورد مهمترين عامل فحشا ميگويد: «مهمترين عامل اين پديده در يک عده فقر است و در تعداد اندکي، علاقه به ارتباطات انساني، بهخصوص کساني که از مهر خانواده بريده و بيهويت شده و تک و تنها ماندهاند. برخي خانمهايي که مطلقه شده و ديگر به آغوش خانواده بازنگشتهاند، براي تامين مخارجشان و تامين بار عاطفي و احراز هويت، به فساد کشيده ميشوند.» اين جامعهشناس ميافزايد: «بعضي از خانمهاي عضو شبکههاي فساد، در آرايشگاهها زنان جوان و مطلقه را شناسايي و آنها را وارد باندهايي ميکنند. چون معمولا در بيشتر جاها به زنان جوان خانه اجاره داده نميشود، يک مرد از طرف باند خانه را در اختيار دوستدخترش قرار ميدهد که اين مساله در قالب پديده زنان خياباني قرار نميگيرد.»
اين استاديار دانشگاه در پاسخ به اين پرسش که آيا گذر جامعه ما از سنت به مدرنيته ميتواند عاملي براي شيوع اين پديده باشد، ميگويد: «بله، براي اينکه جامعه سنتي تحت نظارت جمعي است و شبکه خويشاوندي وجود دارد و در اجتماع روابط مجموعه افراد غريبي که داراي اشتراکات خوني، خاکي و فرهنگي نباشند، غيررسمي است و بار عاطفي و تعصب نسبت به يکديگر وجود ندارد اما در جامعه شهري مدرن، افراد نسبتا زيادي در گستره وسيعي که اکثرا يکديگر را نميشناسند، وجود دارند و نهادهاي رسمي بر اوضاع حاکم هستند و نيازمنديهاي فرد بيشتر ميشود. پديده زنان خياباني، اغلب يک پديده شهري است.»
چگونه اين زنان را از منجلاب نجات دهيم؟
اين جامعهشناس در ادامه ميگويد: «نتايج آخرين تحقيقي که در کشور انجام شد، نشان داد ۵۰ درصد زنان خياباني حاضرند در صورت داشتن شغلي شرافتمندانه، از اين کار دست بکشند.»
اين جامعهشناس در مورد مشکلات رواني اين زنان، يادآوري ميکند: «معمولا اين زنان از نظر رواني دچار مشکل ميشوند. نتايج گزارشي که خانم دکتر علياييزند ارائه کرده، نشان ميدهد در مواردي در خانه به دختر تجاوز شده و همين عاملي شده است که از خانه فرار کند. اينها زنان خياباني فقير هستند که از نظر هوشي بسيار ضعيفاند. البته لازم به ذکر است که خيلي از زنان خياباني از خانوادههاي فقير نبودهاند و به دليل مشکلات ديگري به اين کار کشيده شدهاند.»
دکتر شيخاوندي در پاسخ به اين پرسش که چرا زنان مطلقه گرايش بيشتري به سمت فحشا دارند، ميگويد: «زنهاي مطلقه مرفه که مهريه خود را دريافت کردهاند، فرصتهاي ازدواج دارند اما برخي فقرا به دليل اينکه کاري پيدا نميکنند و بعد از طلاق روي بازگشت به خانه را ندارند، يا بايد خودکشي کنند که در ميان زنان کم نيست يا به سمت پديده زنان خياباني کشيده شوند. معمولا آمار کشيده شدن زنان مطلقه به فحشا در شهرهاي بزرگ ۱۰ برابر شهرهاي کوچک است و پديده زنان خياباني در بعضي از شهرهاي کوچک اصلا ديده نميشود زيرا نظارت جمع و خانواده وجود دارد. در شهرهاي بزرگ اين نظارتها وجود ندارد و اين مساله از خصوصيات زندگي در شهرهاي بزرگ است. برخي از زنان مطلقهاي که بچه دارند، از او به عنوان پوششي براي پديده زنان خياباني استفاده ميکنند ولي بهطور کل، فقر عامل اصلي است.»
فحشا براي كسب درآمد
دكتر امانا… قراييمقدم، جامعهشناس در مورد شرايط زنان خياباني ميگويد: «زنان خياباني از تمامي جهات در بدبختي، رنج و مشقت زندگي ميكنند. عوامل زيادي باعث به وجود آمدن اين پديده است كه عبارتند از: طلاق، دربهدري و رانده شدن از خانه، بيپناهي، ازدواجهاي مكرر، تجاوز جنسي و…» او ميافزايد: «هيچ زني از اين كار لذت نميبرد. برخلاف عدهاي كه معتقدند برخي از زنان از نظر فيزيولوژيك مستعد پديده زنان خياباني هستند، اين نظريه درست نيست.»
اين استاد دانشگاه تصريح ميکند: «وقتي آمار طلاق بالا ميرود، بهطوري كه از هر ۵ ازدواج يک مورد به طلاق ميانجامد، طبيعي است كه نابساماني در جامعه بهوجود آيد. شكاف طبقاتي در جامعه، باعث شده كه پديده زنان خياباني شيوع و آسيبهاي اجتماعي افزايش يابد.»
او ميافزايد: «اصولا فحشا در بيشتر موارد به دليل كسب درآمد اقتصادي انجام ميشود البته ممكن است برخي روابط براساس دوستداشتن باشد ولي خودفروشي فقط براي كسب درآمد اقتصادي است. معمولا زنان تنفروش به دليل اينکه ديگر آيندهاي براي خودشان متصور نيستند، دختران جوان را هم بيراهه ميكشانند كه اين مساله لطمههاي زيادي بر پيكره جامعه ميزند و پايين آمدن سن فحشا يكي از اين معضلات است.»
اين جامعهشناس در مورد تعداد اين زنان ميگويد: «هيچكس آمار واقعي در مورد آنها ندارد. در جامعه ما چون اين كار از لحاظ فرهنگي بدترين كار است، مساله پنهان ميماند و اگر ديده شود، معضلات خانوادگي و اجتماعي به وجود ميآورد.» دكتر قراييمقدم ميگويد: «زناني كه به اين ورطه ميافتند، به بدبختترين موجودات جامعه تبديل ميشوند و از نظر رواني صدمههاي زيادي ميبينند و چون تا سن خاصي ميتوانند به اين كار بپردازند، عملا آيندهاي نخواهند داشت. اين زنان نه آبرو دارند، نه حيثيت و از همه بدتر اينکه در جامعه احترام هم ندارند و اگر مردم بفهمند چه کارهاند و آنها را بشناسند، به بدترين نحو با آنها برخورد مي?کنند. اين زنان راندهشده هستند و هيچكس حاضر به نشست و برخاست با آنها نيست. از اينرو ايزوله و از نظررواني درمانده ميشوند.» وي در پاسخ به اين پرسش كه چه كاري ميتوان انجام داد، ميگويد: «اين زنان بايد جمعآوري شوند و سازمان بهزيستي به آنها كمك كند. بايد به اين زنها سرپناه داده شود و شغلي برايشان فراهم شود تا بتوانند روي پاي خودشان بايستند و زندگي كننند. مسوولان بايد اين زنان را از گوشهوكنار خيابانها جمعآوري كنند.»
يك روسري بنفش را مدل كوليها دور سرش بسته اما بيشتر موهايش از زير آن بيرونزده است. موهاي رنگشده، جوانياش را به يغما برده است. او ميگويد: «ما به دختران پارك… معروف هستيم و چون سروكارمان با آدمهاي عوضي است، خيلي وقتها پولهايمان را ميدزدند. به همين خاطر پولها را در كفش جاسازي ميكنيم.» او که سرنوشت محتومش را پذيرفته، ماهي ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان درآمد دارد و تازه بايد كرايه خانه هم بدهد. از ناپدرياي ميگويد كه او را روانه خيابانها و زندگياش را تباه کرده است. از ترسهايش تعريف ميکند. از اينكه هر ماه يكي، دو تا از زنها سر بهنيست ميشوند و هيچكس هم ناراحت نميشود و پيگيرشان نيست. از رفتارهاي خشونتآميز ميگويد و كتكهايي كه ميخورد ولي همچنان هر شب نزديك پارك ميايستد تا به قول خودش از گرسنگي نميرد.
به گفته شهلا حضور زنان خياباني فقط به شهرها محدود نمي?شود، عده اي در مسير جاده?هاي بين شهري و عده?اي هم بر سر راه افرادي که به ويلاهاي شخصي خود در مناطق خوش آب?وهوا مي?روند قرار مي?گيرند. به گفته اين فرد، عده?اي از اين زنان خياباني حتي به مقبره?هاي خانوادگي و دستشويي?هاي پارک?ها هم مي?روند.
کلمات کلیدی: زناني,که,به,ناکجا,آباد,مي,روند
دسته بندی: اخبار